تولد 1سالگی فاطمه زهرا
الهی قربون دختر گلم برم که شب تولد 1سالگی اش 1 نعمت بزرگی را از دست داد.... علی بابا ، بابای بابایی درست شب تولدش در حالی که در حال سفارش کیک تولدش بودیم ، رفته بوده حموم و چون آسم و دیابت داشت ، بعد از حموم لباساشو پوشیده و عطر زده و متاسفانه ایست قلبی کرده و دنیای ما را ترک گفته......
اون شب بره و هیچ وقت بر نگرده ...
بخاطر همین جشن تولد 2سالگی جیگرم مفصل برگزار شد. البته بخاطر سالگرد بابابزرگش انداختیم 13 اردیبهشت ،60نفر مهمون داشتیم خیلی خوش گذشت
طرح کیکش باب اسفنجی بود و تزیینات خونه با تور و بادکنک.... فقط حیف که سرم انقدر شلوغ بود که نتونستم از میز تولد و کیک و .... عکس بگیرم...
15 تا از دوستای گلم اومده بودن... یعنی بچه های فامیل و همسایه که اسم بعضی هاشون آتنا دختر دایی گلم و مهدیس و ابوالفضل و یگانه و مانی و امیر حسین و ارسلان و درسا و ...